معنی درگیری و جدال
حل جدول
تنش
درگیری و جدال و ستیز
مناقشه
جدال
درگیری
درگیری
مرافعه
غائله
منازعه، دعوا
جنگ و درگیری
مصاف
بحران و درگیری
تنش
لغت نامه دهخدا
درگیری. [دَ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی درگیر شونده. || گرفتاری. و رجوع به درگیر و درگیر شدن شود.
واژه پیشنهادی
فرهنگ عمید
جنگ، ستیز: بیخیل و بیسپاه شکستی سپاهها / بیجنگ و بیجدال گُشادی حصارها (لامعی: ۶)،
پیکار، رقابت: جدال بر سر قهرمانی،
کشمکش، جروبحث، بگومگو،
فارسی به عربی
تدخل، زعم، اِحْتکاکٌ
فارسی به ایتالیایی
conflitto
مترادف و متضاد زبان فارسی
آرزم، بحث، پرخاشجویی، پیکار، جر، جنگ، حرب، خصومت، رزم، زدوخورد، ستیز، ستیزه، عناد، کشمکش، گیرودار، مجادله، مخاصمه، مرافعه، مشاجره، معرکه، مقاتله، منازعه، مناقشه، نبرد، نزاع، نقار
معادل ابجد
488